از جنگ برگشته بودند
خسته و تشنه
به سنگی تکیه زدند و ابی نوشیدند
خون از زخمها جاریست..
مالک اشتر که به دنبال بهانه بود سخنی از مولایش بشنود که خستگی پیکار را از تن براند
عرضه داشت: یا امیر المومنین! امروز من هم به همان تعداد کشتم که شما کشتید
پس فرق من با شما چیست؟؟
حضرت لبخندی به لب نشاندند
فرمودند:
مالک!
فرق ما این است که تو در جنگ هرکه قصد جانت را میکند و شمشیر به رویت میکشد را میکشی که خدا اجرت دهد
اما من
تا اخرین ذریه او را نگاه میکنم اگر یک محب در نسل او باشد اورا نمیکشم تنها به او ضربتی میزنم که یارای جنگ را از دست بدهد
منبع: سایتwww.seyyed-karrar.persianblog.com
نگارش در تاریخ شنبه 89/12/21 توسط آسیه | نظر